
از نخستین کارهای پژوهش گیلان بیش از ۱۰۰ سال میگذرد اما ناگفتههای بسیاری از فرهنگ و تمدن اقوام ساکن در این سرزمین مانند دوره استقرار نژاد، خط، زبان معماری و … در پردهای از ابهام باقی مانده است، زیرا کاوشهای باستانشناسی استان که از دهه ۴۰ با کاوش گورستان مارلیک وارد مرحله جدیدی شده به […]
از نخستین کارهای پژوهش گیلان بیش از ۱۰۰ سال میگذرد اما ناگفتههای بسیاری از فرهنگ و تمدن اقوام ساکن در این سرزمین مانند دوره استقرار نژاد، خط، زبان معماری و … در پردهای از ابهام باقی مانده است، زیرا کاوشهای باستانشناسی استان که از دهه ۴۰ با کاوش گورستان مارلیک وارد مرحله جدیدی شده به دلایلی تمام آنها در محوطههای گورستانی آن متمرکز بوده و آگاهی دانشمان از فرهنگ، تمدن و هنر اقوام ساکن در دوره باستانی این سرزمین تنها به تحلیل، بررسی و مقایسه آثاری محدوده شده که درون قبر آنها به یادگار باقی مانده است.
با توجه به موضوع مذکور مشاهده میشود بار عظیمی به دوش مواد فرهنگی حاصل از کاوشهای باستانشناسی گیلان گذاشته شده است، از طرف دیگر صرفنظر از لایهنگاری «پیلا قلعه» یکی از تپههای اقماری گورستان مارلیک و کاوش تپه باستانی کلورز؛ هنوز توفیق آن بهدست نیامده تا یک تپه باستانی که در بردارنده طول دوره استقرار است در این سرزمین مورد کاوش قرار گیرد تا با لایهنگاری آن سیر تحول تاریخ تمدن منطقه بازشناخته شود.
یکی از اساسیترین موضوعهای فرهنگی منطقه که تاکنون بدون پاسخ باقیمانده، ساختار مسکن اقوامی است که در عصر پایانی مفرغ متأخر و آغاز عصر آهن در بخش گستردهای از زمینمان و به طور طبیعی در گیلان مستقر شده است و برخی از صاحبنظران براین باورند که اقوام مذکور دارای مسکنی که از پلانی شفاف و روشن و سازهای مستحکم برخوردار باشند، نبودند بلکه به صورت چادرنشینی روزگار میگذراندند.
شاید اساس نظریه مذکور بر دو عامل متکی باشد، نخست آنکه در طول سابقه فعالیتهای باستانشناسی گیلان آثاری از معماری این اقوام بهدست نیامده، این فرضیه قوت گرفت و آنها دارای مسکن نبودند و دیگر اینکه اقوام مذکور دارای زندگی شبانی و اقتصادی مبتنی بر تولیدات دامی بودند و به طور طبیعی نمیتوانستند یکجانشین باشند در نتیجه از بافت معماری خاصی برخوردار نبودند و به صورت چادرنشینی روزگار میگذراندند اما حقیقت این است تاکنون کارهای هدفمندی در راستای پاسخ به این پرسش اساسی از طرف پژوهشگران گیلان صورت نگرفته است تا با هدایت کارهای پژوهشی در محوطههای استقراری پاسخی مستند برای آن بیابند.
هیأت علمی کاوشهای باستانشناسی گیلان از حوزه ستادی سازمان میراث فرهنگی کشور به سرپرستی بنده با علم به این نقیصه بزرگ در باستانشناسی استان از دهه ۸۰ کارهای پژوهشی خود را در محوطههایی متمرکز کرده که به این پرسش پاسخی مستند و علمی ارائه کند و با این هدف محوطه باستانی کلورز در حوزه رستمآباد رودبار نخست مورد لایهنگاری قرار گرفت و آثاری از آغاز سدههای هزاره نخست قبل از میلاد تا دوره پارت در آن مسلم شد و در ادامه دو فصل کاوشهای باستانشناسی آن پی گرفته شد که آثاری از معماری خشت، سنگ و آجر شامل سالن پذیرایی، اتاق نشیمن، تنور پخت نان، پیتهای زباله، راهرو، اجاق و … از دوره پارت در آن کشف شده است.
طبیعی است صاحبان این معماری با شکوه تنها به خود نزیسته و معماری مکشوفه یک شبه راه کمال به خود نپیموده است و به یقین این معماری متعالی پای در گذشتهای دارد که تداوم کاوش این محوطه باستانی به آن پاسخ میدهد.
نویسنده: محمدرضا خلعتبری